رضا پهلوی در گفتوگویی اختصاصی با دویچهوله گفت که مشکل اساسی در ایران، نه مناقشه هستهای، بلکه نقض حقوقبشر و نبود دمکراسی است. وی تصریح کرد که تشکیل شورای فراگیر اپوزیسیون ضرورتی عاجل است.
دویچهوله: آقای پهلوی، قرار بود در روز پنجشنبه ( ۴ خرداد/۲۴ مه) هیأتی ایرانی گزارشی از وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، به کمیسیون حقوق بشر پارلمان آلمان ارائه دهد. اما ظاهراً این نشست برگزار نشد. دلیل لغو این نشست چیست؟
رضا پهلوی: همانطور که اشاره کردید، این دعوت از من شده بود و من فکر کردم با تعدادی از هممیهنانام که در این زمینه، به عنوان دانشجو، روزنامهنگار و… تجربیات شخصی خودشان از درون کشور را دارند، کلاً راجع به وضعیت حقوق بشر در ایران، ملاقاتی داشته باشیم. البته وقتی دیروز (۲۳ مه ) وارد برلین شدیم، اطلاع داده شد که این جلسه لغو شده. تا این لحظه هم هیچ توضیحی داده نشده که علت آن چیست. احتمال دارد دلیل آن مذاکراتی باشد که همزمان در بغداد صورت میگیرد. ولی من نمیخواهم حدس بزنم و در ارتباط با این مسئله، روی حدس جلو برویم.
ولی خوشبختانه امروز (صبح پنجشنبه) در پارلمان ملاقاتی داشتیم با یکی از نمایندگان حزب لیبرال که یکی از اعضای این کمیسیون است و همچنین با یکی از مسئولین بخش مربوط به ایران که اتفاقاً ایرانیالاصل است، ملاقاتی داشتیم. فرصتی بود برای این گروه که بتوانیم مسائلی را که در نظر داشتیم مطرح کنیم. البته سئوالاتی هم از ما شد که ما هم نظرت خودمان را در ارتباط با این سئوالها بیان کردیم.

شما به عنوان سخنران اصلی از سوی این هیأت ایرانی انتخاب شده بودید. گزارش شما که گفته میشود „مکتوب و مستند“ است، دربرگیرندهی چه موضوعاتی بود؟
البته با توجه به اینکه جلسهی امروز مقداری متغیر بود، فقط مسئلهی حقوق بشر مطرح نشد، بلکه سئوالات خیلی اساسیتری مطرح شدند در ارتباط با سیاست خارجی دولت آلمان و انتظارات ما ایرانیهایی که طرفدار تغییر نظام ایران و جایگزینی آن با یک نظام سکولار و دمکراتیک و یک حکومت پارلمانی که در آن دین از حکومت جداست، هستیم. در این رابطه بحث اساسیمان این بود که تنها خواستهای که ما امروز از جهان داریم، حمایت از خواست مردم ایران در حق برگزاری انتخابات آزاد است.
این را هم میتوانم بگویم که در اصل، این نقطهی اشتراک اکثر نیروهای آزادیخواه کشور است، علیرغم اینکه از نظر ایدئولوژیک اختلاف سلیقه هم دارند که طبیعی است داشته باشند و موضوع امروز ما اختلاف سلیقهمان در تفاوت رأی نهاییمان نیست، بلکه اشتراک هدف در اینکه این انتخابات را بتوانیم در کشورمان برقرار کنیم. سئوال اصلی هم اینجاست که آیا جمهوری اسلامی تن به انتخابات آزاد خواهد داد و اگر نداد، آن وقت چی؟ که در اصل میرویم سر مسئلهی اینکه توقع ما از جهان این نیست که شما بیایید رژیم را عوض کنید، آن به مردم ایران مربوط است.
سئوالاتی از ما شد، از جمله اینکه «شما میدانید مردم ایران به چه چیزی رأی خواهند داد؟» من پاسخ دادم که خیر؛ من نمیتوانم پیشگویی کنم که مردم به چه چیزی رأی خواهند داد و برای همین است که میگوییم میزان باید صندوق رأی باشد. برای همین است که میگوییم هیچکسی نمیتواند مدعی این باشد که مردم به چی رأی خواهند داد. ولی در اینکه باید این حق را به مردم داد که انتخاب خودشان را بکنند، هیچ بحثی نیست. حال چه از دید ایرانیان و چه دولتهایی که دمکراتیک هستند که اساس دمکراسی را باید بگذارند بر حق حاکمیت مردم، چیزی که جمهوری اسلامی به ما نمیدهد، بحث اینجاست.
سئوالاتی هم راجع به سیاست ایران، مسئلهی ایران و تغلیظ مطرح شد که در اینجا ما فاکتور حقوق بشر را مطرح کردیم و گفتیم که از دید مردم ایران، مسئلهی محوری برای ملت ایران، مسئلهی نقض حقوق بشر و آزادی سیاسی است. مسئلهی هستهای، یک مسئلهی ثانوی است، معضل اصلی مردم ایران نیست و اگر شما غربیها در مذاکراتی که با جمهوری اسلامی دارید، تنها نکتهای که در نظر دارید، صرفاً پروندهی هستهای است و اگر اضافه بر آن، مسئلهی حقوق بشر را طرح نکنید، در اصل تودهنیای است به مردم ایران که ما به وضعیت شما اهمیت نمیدهیم و فقط دنبال منافع خودمان هستیم.
حرف ما این بود که اگر این پیغامی است که میخواهید به مردم ایران بدهید، بنابراین همین شیوه را میتوانید ادامه بدهید. اگر نه؛ مسئلهی حقوق بشر و نهایتاً دمکراسی، که ضمناً به نظر من، آخرین راهکار نهایی است برای اینکه در آن منطقه واقعاً امنیت بهوجود بیاید، این است که کمکی بشود به دمکراسیزاسیون. جمهوری اسلامی هم هرگز به این کار تن نخواهد داد. اگر سیاست شما تحریم و فشار روی رژیم، صرفاً به خاطر وادار کردنش به بازگشت به میز مذاکره باشد، این سیاست تا به امروز جواب نداده است، بار دیگر هم آنطور که من پیشبینی میکردم (امروز در بغداد) شکست خورد و رژیم طبق معمول فقط به جهت زمان خریدن پای این مذاکرات رفته است.
حرف آخر هم این بود که زمانی میرسد که شما به عنوان دولتهای خارجی، به خاطر منافع مردم ایران، آزادی و حقوق بشر هم که نباشد، به خاطر منافع خودتان هم که باشد، باید ببینید اهرم فشاری که رژیم بیشتر به آن عکسالعمل نشان خواهد داد، کجاست. جمهوری اسلامی اینقدر از تحریم نگران نیست. تنها چیزی که باعث میشود آقای خامنهای و بقیهی مسئولین خوابشان نبرد، این است که یک روزی مردم روی دستشان بلند شوند و شما هیچ کاری در این سی سال نکردهاید که کمکی باشد به تقویت دست مردم و فقط بسنده کردهاید با دیالوگ با رژیم و مسئولین و رهبریاش و نه بقیهی مردم ایران که اکثرشان خارج از این رژیم قرار دارند. ما نمیگوییم دیالوگ را با جمهوری اسلامی قطع کنید، میگوییم ولی وقتش رسیده که دیالوگ مستقیم با مردم ایران و آزادیخواهان ایران برقرار کنید و این چیزی نیست که جمهوری اسلامی حق اعتراض به آن را داشته باشد
…
یکی از مشکلاتی که فعالان سیاسی خود نیز به آن اذعان دارند، پراکندگی اپوزیسیون است. چه پیشنهادی برای رفع تشتت میان گروهها و تشکلات سیاسی ایرانی دارید؟
من مدتی است که روی طرح تشکیل یک شورای ملی ایرانیان کار میکنم و با خیلی از جریانات و تشکلهای سیاسی و حتی افراد مستقل در داخل و خارج در تماس بودهام و هستم. برایاینکه بتوانیم راهی پیدا کنیم که سریعتر به چنین انسجامی برسیم.
قبلاً صورت مسئله به شکل غلطی طرح میشد. اغلب صحبت از ائتلاف میکردند یا همیشه دعوا بر سر دعوتشونده و دعوت کننده و زیر پرچم کسی و غیره بود. اما نه ما در اینجا داریم نهادسازی میکنیم، نه ادعای نمایندگی میکنیم و نه صحبت ائتلاف است. ما فقط میگوییم که یک سلسله اصول و باورهایی است که اکثریت بر سرآنها با یکدیگرهمسویی دارند. مانند مثلاً حقوق بشر، برابری کامل زن و مرد، جدایی دین از حکومت، قبول اصل عدم تمرکز، تمامیت ارضی ایران
به هرحال، تلاش ما این است که بر اساس یک توافق کلی روی یک سلسله اصولی که میشود بر اساس آن، یک همکاری سیاسی بین نیروهای مختلف، با حفظ استقلال سازمانی و عقیدتیشان بهوجود آورد و بر اساس هدفمند بودن شورا که تنها خواستهی محوری آن در این مرحله برگزاری انتخابات آزاد در ایران است، بتوانیم آرایشی از نیروهای سیاسی که در این راستا همفکر هستند داشته باشیم. در اصل، خیلی بیتعارف بگویم کسانی که همچنان دنبال اصلاح این نظام هستند، در قالب موجودش، با آنها دیالوگ سازندهای نمیتوانیم داشته باشیم. ولی خیلی از اصلاحطلبان دیروز هستند که دیگر این وضعیت را وا دادهاند و میدانند که دیگر به هیچ طریقی نمیشود این نظام را اصلاح کرد و خطشان امروز با آنچه ما پیشنهاد میکنیم، همسو شده است.
یعنی اگر میشد از درون این نظام را تغییر داد، نیازی به این کار نبود. ولی باید در فرای این نظام آلترناتیوی را جستوجو کرد، منتها بر مبنای یک کمپین انتخابات آزاد؛ و بگذاریم مردم ایران آزادانه نمایندگان خود را انتخاب کنند و بپردازند به اینکه شکل نظام بعدی، به عنوان یک نظام سکولار به چه شکلی میتواند پایهریزی بشود، قانون اساسی تدوین بشود، شکل نظام، میزان تمرکز به بحث گذاشته شود (بحثهای مختلفی از فدرالیسم گرفته تا عنوان و اقسام ساختارها) مجلس مؤسسان روی این مسائل تصمیم بگیرد.